نوشته هام

آخرین مطالب

۱۳:۱۹۲۶
مرداد

جام ملت‌های آسیا دی ماه شروع میشه من اینجا لیست آخرین اردوی تیم ژاپن رو میذارم شما لژیونرهاش رو مقایسه کنید با لژیونرهای خودمون

بیان ارور میده و الا لیست کره و استرالیا رو هم میذاشتم، اون‌ها هم تقریبا همین وضعیت رو دارند.

با این اوضاع به نظرتون ما میتونیم قهرمان جام ملت‌ها بشیم؟

اقای ‌ میم
۲۳:۱۶۲۵
مرداد
دوست دارم خودم رو بالا بیارم
اقای ‌ میم
۱۹:۳۰۲۵
مرداد

در تحلیل وضعیت پوشش باید این مساله رو در نظر بگیریم همه افرادی که حجاب مناسبی ندارند رو از یک جنس نبینیم به نظرم کسانی که حجاب مناسبی ندارند به چند دسته تقسیم میشن.

1. دسته اول : کسانی که بعد از قضایای پارسال و از روی لجبازی تصمیم گرفتند حجاب خودشون رو تغییر بدن، این افراد معتقدند در حق زن‌ها ظلم شده و یه جورایی میخوان اعتراض مدنی کنند مثلا همین منشی ما پارسال زمان اعتراضات با حجاب وارد دفتر کار میشد و زمانی که جلوی مامورها میرسید حجابش رو برمیداشت.

2. دسته دوم : کسانی که اصلا اعتقادی به حجاب ندارند و خب وقتی اعتقادی نباشه فرد دلیلی نمیبینه محجبه باشه ولی خب به یه سری اصول معتقدند مثلا در رفتار ممکنه خیلی انسانی برخورد کنند با بسیاری از مسائل

3. دسته سوم : درباره این دسته باید یه مقدار بی پرده صحبت کنم، این افراد کسانی هستند که یا کمبود دارند یا مشکلات دیگه و به گونه‌ای لباس میپوشند که دیده بشن یا حتی متلک بشنون و الا یه سری از اصول انسانی رو هم که بهش توجه کنی نمیری لباسی بپوشی که تمام اندام‌های بدنت نمایش داده بشن درباره این دسته خیلی میشه صحبت کرد. یه بخشی از این افراد کسانی هستند که شرایط ازدواج رو ندارند و جامعه ای که فرد در اون نتونه ازدواج کنه(خیلی از افراد در حال حاضر نمیتونن) طبیعیه دچار همچین فسادهایی بشه، یه بخش دیگه هم کسانی هستند که مرد نمیتونه نیازهاش رو برآورده کنه یا بهش توجه کنه و اون سعی میکنه با پوشیدن لباس نامناسب جلب توجه کنه برای دیگر مردان.

اقای ‌ میم
۱۶:۳۷۲۵
مرداد
حالم اصلا خوب نیست و نمیدونم تا کجا دووم میارم و جز اینجا هم جایی برای نوشتنش نداشتم.

اقای ‌ میم
۱۲:۵۹۲۵
مرداد

به یکی که اینجوری قولنج های ما رو بشکونه نیازمندیم.


اقای ‌ میم
۲۲:۴۹۲۴
مرداد
بی حجابی تو محیط کار خیلی داره اذیتم میکنه باز بیرون قابل تحمل تره، بیرون خیلی برخورد خاصی نداریم ولی کار کردن کنار خانم بدحجاب سخته و دوست ندارم این شرایط برام عادی شه
اقای ‌ میم
۱۶:۵۸۲۴
مرداد
تو محل کارم محرم به دیوار پارچه مشکی زدند دیروز رئیسمون به مهمونش میگفت ما اینا رو براساس باور قلبیمون زدیم و الا عرقمون رو میخوریم اهل نماز هم نیستیم.
اقای ‌ میم
۱۲:۴۷۲۴
مرداد

انقدر این تصویر رو دوست دارم که ترجیح میدم روی اون یک نظر جدید کلیک نکنم و همینجوری بمونه تا میتونید نظر جدید بذارید و آقای میم رو خوشحال کنید.
اقای ‌ میم
۱۰:۳۱۲۴
مرداد

روز اولی که اومدم سر این کار فهمیدم جای خوبی نیومدم مثلا همون روزهای اول دیدم رو یه موتور 20 تا جعبه قرار دادن و فهمیدم خیلی از اصول رو نداره

یا مدیر شرکتمون مثل یک مدیر جدی نبود و بگو بخند داشت

یه مقدار که گذشت دیدم خیلی از کارگرا معتادند و تو مجموعه هم بعد ساعت کاری بساط عرق خوری دارند.

خب منم تو شرایطی نبودم که جای دیگه بهم کار بدن چون سطح هوشیاریم پایین بود و نظم ذهنی نداشتم و اینجا بهم کاری نداشتند و استرسی هم نداشت. یه چند باری خواستم بیام بیرون ولی مشاورم بهم پیشنهاد داد برای بیرون اومدن عجله نکنم.

همزمان یه همکار داشتم که دانشجوی دکترای داروسازی بود، بقیه بچه‌های این محیط اکثرا دنبال درس و این ها نبودند و خب براشون همچین جایی بد نبود ولی من و سهیل(همون همکارم) میفهمیدیم که اینجا جای خوبی برای کار نیست اوایل حقوق وزارت کار رو میداد بدون بیمه و ناهار بعد کم کم از اون هم کمتر شد و همین حقوق رو هم دیر به دیر میده.

یه مدت که گذشت سهیل با عصبانیت این کار رو ترک کرد ولی من موندم سهیل چند تا شغل عوض کرد تا رفت تو صنف طلا فروشی و بعد از مدت ها اتفاقی دیدمش و بهم گفت تو هم بیا تو همین کار و منم یه هفته رفتم و قسمت نبود و دوباره برگشتم سر همین کار.

من تو این سه سال دائم به این فکر میکردم از این کار بیام بیرون ولی خب خانواده مشاور و خیلی‌های دیگه میگفتند اول بگرد دنبال یه کار بهتر بعد بیا بیرون اما حضورم سر این کار خودش یه مانع جدی برای رفتن به کار جدید

تو این سه سال خیلی چیزها دیدم مثلا همکاری که اهل غمه زنیه، همکاری که معتاده، همکاری که طبق لیست قیمت قیمت نمیده به مشتری و بالاتر میگه، شنیدن حرف‌های رکیک، کار کردن کنار آدم‌هایی که فقر فرهنگی دارند چون اغلب تحصیلکرده نیستند حالا نمیگم هر کی تحصیلکرده است خوبه ولی به هر حال این‌ها از قشر پایین جامعه هستند از نظر فکری 

اما چیزی که باعث شد اینجا بمونم یه نکته مثبت بود و اون این بود که کاری بهم نداشتند و من میتونستم خیلی راحت تمرین یا کسب مهارت کنم.

نمیدونم چی شد اینا رو نوشتم شاید چون افکار تو ذهنم رژه میرفتن.

اقای ‌ میم
۱۹:۲۹۲۳
مرداد
صاحب شرکت ما اصلا ادم جدی ای نیست مثلا شنبه جلسه گذاشته بود بعد وسط جلسه گوشیش رو روشن کرده بود و با همسرش میگفت و میخندید
اقای ‌ میم