به یکی از همکارهام پیام دادم که این مسائلی که بهشون میپردازی(حالا هر مساله ای که هست) باعث شده رشد و پیشرفت نکنی
اونم گفت دنبال رشد و پیشرفت نیستم چیزی که شاید خیلی از مردم دنبالش نباشند دیگه.
- ۰ نظر
- ۰۶ مهر ۰۴ ، ۱۸:۴۲
به یکی از همکارهام پیام دادم که این مسائلی که بهشون میپردازی(حالا هر مساله ای که هست) باعث شده رشد و پیشرفت نکنی
اونم گفت دنبال رشد و پیشرفت نیستم چیزی که شاید خیلی از مردم دنبالش نباشند دیگه.
علی بهم میگفت یکی از حسرت های زندگیم ازدواج و بعد از اون پدر شدنه.
حسرت من هم هست
دیگه معلوم نیست کسی باهام حاضر به ازدواج بشه، نشه
امیدوارم برام حسرت نمونه
فوق العاده سخت داره بهم میگذره
انگار که دارم میترکم
کسی هم دور و برم نیست، صبح تا شب در کنار تنها همکارم هستم و بعدش هم خونه
و شاید آخر هفته ها یه سینمایی جایی برم.
این روند رو دوست ندارم اصلا
از این وضعیتی که درونش قرار دارم عبور کردم یه روز داستان زندگیم رو مینویسم
یک بار برادرم بهم گفت من انقدر مهارت تو کارم پیدا کردم که تو کل تهران یا حالا ایران دقیق یادم نیست، هشت نفر مثل من هستند، من پیش خودم میگفتم اوه چه قدر سخت گرفته به خودش
ولی واقعا مثل اینکه همینطوره، من توی کارم دیدم که یک بی سواد چه جوری اومده بود پشت سیستم و کارهای ساده با کامپیوتر رو انجام میداد و تازه برای من شاخ و شونه هم میکشید در حالی که اگه من مهارت پیچیده تری بلد بودم اونجا بود که دیگه حرفی واسه گفتن نداشت.
متاسفانه توی کار خیلی ها گرگند، مثلا یه ادم بی سواد اگه بتونه خودش رو کمی ارتقا بده دنبال شاخ و شونه کشیدن برای شما هم هست.