یکی از دردهام اینه که کسی برام وقت نمیذاره به هر کی رو میزنم درگیر زندگی خودشه تنها کسی که برام وقت میذاره مشاورمه که اونم به خاطر وظایف شغلیشه
- ۴ نظر
- ۲۶ فروردين ۰۲ ، ۱۴:۵۵
یکی از دردهام اینه که کسی برام وقت نمیذاره به هر کی رو میزنم درگیر زندگی خودشه تنها کسی که برام وقت میذاره مشاورمه که اونم به خاطر وظایف شغلیشه
1.دیشب شب قدر خاصی بود برام یکی از بهترین جاها برای خادمی نصیبم شد (دم در به مردم پلاستیک میدادم برای نگهداری کفشهاشون.) حتی رضا اومد و بهم گفت خیلی دوست دارم جای تو باشم چون جایی که هستی نفس رو له میکنه.
2.با آقای مسعودی پور و زارع قدم میزدیم که آقای مسعودی پور رفتند سمت یه دختر و پسر که با وضع بدی کنار هم نشسته بودند بهشون تذکر داد وقتی اومد کنار دو تا جوون با حالت تیکه انداختن برگشت گفت چه قدر آمر به معروف زیاد شده. دوباره دو قدم جلوتر به دو تا دختر بدون حجاب گفت دخترای عزیزم حجاب دستور قرآنه و رد شد و رفت و دوباره همین کار رو تکرار کرد، واقعا یه لحظه به شجاعتش غبطه خوردم و به فکر فرو رفتم که من چرا تا به حال تذکری تو این موارد ندادم؟ حتی آقای زارع بهش گفت اگه سه چهار نفر دیگه مثل شما شروع به تذکر دادن کنند اونها هم شروع به رعایت میکنند.