ته اعتقادات
- ۰۲/۰۵/۲۴
حالا فقر فکری قبول.
ولی این هُرهُری مذهب بودن هم خوب نیست.
طرف بی نمازه و اهل نجاست ( به قول خودش؛ خوبه قبولم داره که اهل نجاسته ) اونوقت واقعاً چطور راضی میشه دست به اسم امام بزنه؟
فقر فکری دارند؟ خب چاره داره. درمان کنند.
تا کی باید توی فقر فکری باشند؟
امثال اینها هم قلبشون مریضه که توی دلشون یچیزند و در ظاهر جور دیگه ای هستند.
بنظرم تأیید اینجور افراد اصلا توجیهی نداره.
امیدوارم موفق به توبه بشن.
و غفران و مغفرت الهی هم شامل حالشون بشه.
بله همه به خدا اعتقاد دارن.
همه فطرت دارن.
ته دلشون یچیزی هست.
ولی این نحوه عملکرد هم صحیح نیست.
یاد حکایتی افتادم که چند وقت پیش خونده بودم؛
دقیق در خاطرم نیست.
در مورد جوانی بود که توی کارگاهی مشغول به کار میشه؛ یه روز میاد می بینه بساط عرق خوری راه انداخته بودند. همونجا کارشو ول می کنه و میره.
مدیر کارگاه میاد می بینه نیستش، سراغشو می گیره؛ میگن فلانی به این خاطر رفت.
همونجا به لطف الهی مدیر متنبه میشه؛ میره هرجوری شده اون جوان رو پیدا می کنه و برش می گردونه و از اون زمان به بعد دیگه دست به نجاست نمی زنه.
این اثر تقوای خالص هست.
و خدا هم جزای خیر عنایت می کنه.
اون جوان انقدر ارتقا یافت که شد مدیر کارگاه.
مدیر هم بهش گفته بود تو از من برازنده تری برای این کار.
إن الله مع المتقین
خدا به همه مون ازین توفیقات عنایت کنه.
قصد خاصی نداشتم.
یادش افتادم، نقل کردم.
باور قلبی کدومه؟
تظاهر.
ظاهر فریبی.
عوام فریبی.
بازی با جهالت مردم.
تدلیس
فریب
اونم به اسم ایمان و اعتقادات.
بینوا اهلبیت علیهم السلام.
+ البته از جهتی هم راس میگن.
باور قلبی،
منتها قلبهای مریض.
فی قلوبهم مرض