امروز دفتر تعطیل بود و رفتیم بهشت زهرا بعدش هم قرار شد ناهار رو جمع همکاران بریم بیرون و خب از تو ماشین طعنه شنیدن ها شروع شد و من سعی کردم سکوت کنم و بخندم
برام جالبه که این ها با این سطح فکرشون که بی بند و باری رو نشونه به روز بودن میدونن من رو مسخره میکردن
قبل ناهار هم قرار شد عکس بگیریم و حسابدار مجموعه از من خواست بچسبم به آبدارچی خانم و من امتناع کردم.
انقدر احمقند که فکر می‌کنند تو لجنی که هستند یعنی به روز بودن
دمت گرم که اون قدری اعتقاداتت محکمه که هیچ بی سروپایی نمیتونه متزلزلت کنه
تو برای ایران مفیدی، قرص و محکم و پابرجا
من خوب و بد آدما رو میگم، هرچند که معمولا دوست دارن فقط خوب بشنون و بدها آزارشون میده. اتفاقا بیشترین بدی ها رو در وصف کسایی میگم که بیشتر دوستشون دارم اما خب همیشه انگای مزخرف بهم خورده و مثلا اون دوستتون تهدیدم کردن که با گونی میان سراغم!
اتفاقا همه پستای اعتقادیت رو خوندم. شاید خیلی جاها بهت نقد داشته باشم یا حتی نتونم درکت کنم ولی چیزی که تو همشون مشترک بود همین محکم بودن سر اعتقاداتت بود. به قول معروف، نه یعنی نه! بدون هیچ تبصره و اما و اگر و جز و شاید و فلانی.
منافق اونه که جلوی هر حرفش یه لشکر تبصره و ماده واحده ردیف میکنه اما تو معلومه شیر و نونی که خوردی حلال بوده و خودتم حلال زاده ای.
شاید برات عجیب باشه ولی اگه نزدیکم بودی پیشونیت رو حتی می بوسیدم.
راستش با خود گونیه مشکلی ندارم (دیگه سرنوشت هر کسی یه جوره دیگه، حکمت خدا رو شکر) در واقع با اون قسمتش مشکل دارم که همین کسایی که تهدید به گونی می کنن بعدا همونایی هستن که دوره میفتن ثابت کنن اخبار مربوط به گونی، دروغه و ساخته و پرداخته معاندین و منافقینه! به قول قدیمیا: دم خروس رو باور کنیم یا قسم حضرت عباس رو؟
می‌دونی چی میگم که؟
درود بر شما که تو این شرایط همچنان تونستید خودتون رو حفظ کنید ....
خدا خیرتون بده