۳ نکته
دیروز رفتم پیش یکی از دوستان بهم سه تا نکته گفت
۱. این بنده خدا تو کارخونه ای کار میکرده و با ماشینش تصادف میکنه براش ۵ ماه زندان میبرند گفت من هر کاری کردم که زندان نرم ولی اگه زندان رو میرفتم الان کار کارخونه رو داشتم خدا میخواست من برم زندان ولی من هر کاری کردم که نرم و در نهایت باعث شد کار کارخونه ام رو از دست بدم و مجبور بشم مسافر کشی کنم.
۲. تو خط کار میکرد ولی ایشون رو از خط انداختند بیرون بهم گفت کار خدا بود که من رو از خط بندازن بیرون که آدم ها رو بهتر بشناسم و الان هم من درآمدم بیشتره ولی خط اون ها جمع شده.
۳. میخواسته ازدواج کنه ولی به خاطر بی پولی ازدواج نکرده میگفت اون زمان یه ماشین و یه گوشی داشته و الان بعد بیست سال هنوز همون ماشین و گوشی رو داره فهمیدم که من اگه پول هم میخواستم باید ازدواج میکردم.
- ۰۳/۱۰/۲۹
ما هم یک همکار داریم که ورشکست میشه و میره سراغ کارگری پمپ بنزین و مسافر کشی و بلیط فروشی ، اما از همونجا اتفاقی با یکی آشنا میشه وارد یک شغل جدید میشه و زندگیش به سمت خوبی رفت خدا رو شکر .
ولی سختی کار اونجاست که تو فاصله بین بدبختی و خوش بختی چطور باید تحمل کرد و انتخاب کرد ...