نوشته هام

سلام خوش آمدید

کلید اسرار

شنبه, ۱۰ فروردين ۱۴۰۴، ۰۱:۳۹ ق.ظ

یکی از جاهایی که واقعا احساس کردم خدا وجود داره موقعیتیه که براتون شرح میدم.

یه شب دراز کشیده بودم به سرم زد فردا که میرم سر کار یه طبقه لپ تاپم رو بیارم بالاتر که بین بچه ها باشم

فرداش لپ‌تاپ رو آوردم بالا و مشغول کار شدم که از شهرداری اومدن دفتر و درست لوت اتاقی که من بودم‌ رو پلمپ کردند و معلوم نبود تا کی اونجا باید میموندم

البته بچه ها گفتند نه نهایتا میومدیم می‌گفتیم اینور رو باز کنید کسی هست ولی خب من به این فکر کردم عدل باید همون روزی که من به سرم زده بود برم بالا این اتفاق بیوفته

  • اقای ‌ میم

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی