نوشته هام

سلام خوش آمدید
علی یه ویژگی مثبت داره و اون اینه که وقتی حرف‌‌ میزنه حس میکنی هیچ مشکلی تو زندگیش نداره با اینکه تو چند وقت اخیر خودم ازش شنیدم که دنبال جراحی قلب پدرش بود و اخیرا هم مادرش به عمل نیاز داشت
  • ۲ نظر
  • ۰۳ فروردين ۰۴ ، ۱۷:۱۹
  • اقای ‌ میم
یه عطر دارم که بوی وانیل و قهوه میده ولی نمیدونم اسمش چیه
تو اینترنت سرچ زدم دیدم عطر بلک اوپیوم این بو رو میده که یه عطر زنانه است:/
  • ۱ نظر
  • ۰۲ فروردين ۰۴ ، ۱۶:۱۳
  • اقای ‌ میم

به قول یکی از دوستان که میگفت تو از کارت بیرون اومدی و کاره ازت بیرون نیومده 

انقدر سر این کار اذیت شدم که حد نداره، خود محل کار به کنار، کسی که دم اونجا کار می‌کرد ول کن ما نبود، چرا دوست دختر نداری؟ تو باید تغییر کنی، تیپ بزن و ...

صاحب کارم الگوش بود و خب من قبولش نداشتم بعد اصلا درک نمی‌کرد که خب برای من الگوئه برای بقیه شاید نباشه میگفت تو نمیتونی جای اون باشی به خاطر همین حسودیت میشه بهش

یعنی این خودش بد تر از همکاران بود.

کلا برداشت های خودش رو داشت مثلا من یه بار به صاحبکارم گفتم آقا من اینجا فعالیت مفیدی ندارم و میخوام پولی که در میارم حلال باشه اینو بهش گفتم برگشت گفت تو میخواستی حال اونو بگیری

+راستی سال نو مبارک:)

  • ۱ نظر
  • ۰۲ فروردين ۰۴ ، ۰۵:۱۵
  • اقای ‌ میم

این بدو بدوهای قبل سال تحویل رو نشونه جریان داشتن زندگی میدونم و لذا می‌پسندم 

  • ۱ نظر
  • ۰۱ فروردين ۰۴ ، ۰۶:۳۳
  • اقای ‌ میم
همیشه نسبت به بازاریابی شبکه ای حس خوبی نداشتم ولی وقتی رفتم داخل شرکت خوشم اومد البته هنوز کلی سوال دارم که آیا این کار خوبه یا نه 
میشه باهاش به جایی رسید یا نه
  • ۰ نظر
  • ۲۷ اسفند ۰۳ ، ۰۳:۴۶
  • اقای ‌ میم

محل کارم خیلی جای بدی بود ولی یه نفر حرفی بهم زد که منو به فکر فرو برد گفت ممکنه روزیت همینجا باشه

یعنی ممکنه روزی آدم یه جای پر از گناه باشه؟

  • ۵ نظر
  • ۲۴ اسفند ۰۳ ، ۲۰:۲۴
  • اقای ‌ میم

حسرت چیو میخوری تو زندگیت؟

  • اقای ‌ میم
تو طول چهارسالی که سر این‌کار بودم یه نفر دم محل کارم بود که دائم در حال صحبت و نصیحت کردن من بود به خاطر همین سخت از ذهنم پاک‌‌ میشه
من تو این چهار سال اون رو آدم تیزی دیدم ولی عاقل نه چرا عاقل نه چون آدمی بود که تو یه محیط کارگری رشد کرده بود و حرف من رو متوجه نمیشد که وقتی میگفتم صاحبکارم انسان سطح پایینیه یعنی چی و میگفت کل زندگی یعنی ما پول در بیاریم و یه چیز دیگه که اینجا جاش نیست بنویسم(ما حصل کار کردن کنار افراد بی سواد) 
اگه بخوایم به حرف همچین آدم هایی گوش بدیم دیگه خیلی از کارها مثل تحصیل، مطالعه یا هر چیز دیگه ای که باعث ارتقا ما بشه بی معنی میشه
حالا یادم میاد با یه عزیز دیگه ای صحبت میکردم بهم گفت هدف ما از کار کردن فقط کسب درآمد نیست امنیت روانی هم هست اگه تو یه محیط کاری امنیت روانی مختل میشه عوضش کن
شما تفاوت دیدگاه ها رو ببین.
  • ۱ نظر
  • ۲۱ اسفند ۰۳ ، ۰۳:۲۷
  • اقای ‌ میم

اثرات کار قبلی هنوز درون من هست

خود کسانی که باهاشون کار می‌کردم به کنار به نفر بیرون محل کارم بود قاطی مردک بهم میگفت فلان رنگ لباس رو بخر من هم دیدم پیشنهادش بد نیست رفتم خریدم ولی انتظار داشت دیگه لباس های قبلی رو اصلا استفاده نکنم بعد قاطی هم می‌کرد دیوانه بود مردک

به همه چیز من گید میداد چرا ریش میذاری چرا ال میکنی چرا بل میکنی چرا زن نمیگیری آخه به تو چه

یعنی این فشاری که از اون به من وارد می‌شد پیرم کرد

  • ۱ نظر
  • ۱۹ اسفند ۰۳ ، ۰۵:۲۰
  • اقای ‌ میم

حرف نزدن ممکنه منجر به ترکیدن آدم بشه پس حرف بزنیم

  • ۰ نظر
  • ۱۸ اسفند ۰۳ ، ۰۸:۱۷
  • اقای ‌ میم