گاهی بگیم

یه همکار داشتم همه اش بهم میگفت چرا دوست دختر نداری و ...

یا وقتی یه بحثی میشد میگفت مگه بلده با خانم ها چه جوری رفتار کنه و ...

انگار نه انگار اومدیم کار کنیم و پول در بیاریم

مدل ذهنیش اینطوری بود که فکر می‌کرد من دوست دارم ازم خوشش بیاد، من هم یه بار از سر لجبازی چون میدونستم ضد انقلابی هستند توی بحث شروع کردم بگم جانم فدای رهبر

بهم گفت میدونی چه قدر با این کارت چندش میشی

کاش بهش میگفتم من اصلا دنبال این نیستم که از من خوشت بیاد:))))

+ همه این ها رو نوشتم که بگم گاهی بد نیست یه سری چیزها رو به طرف مقابل بگی، مثلا من اگه بهش گفته بودم دنبال این نیستم که شما از من خوشتون بیاد هم اون ذهنیتش تغییر می‌کرد و با واقعیت رو به رو میشد هم می‌فهمید محل کار جای پارتنر پیدا کردن نیست و ما اومدیم که کسب درآمد کنیم.

عذاب وجدان

امروز صبح که از خواب بیدار شدم پا درد داشتم و مرخصی گرفتم ولی همیشه بعد مرخصی گرفتن حس عذاب وجدان دارم

عواقب بدی داره

به نظرم ما نباید عقلمونو بدیم دست این و اون

تنبلی

تنبلی افت بسیاری از بدبختی‌های ماست

جمعه روز بدی بود، روز بی حوصلگی

چه قدر این جمعه سخت گذشت وقتی سر کارم گذر عمر رو نمیفهمم

خدا رو شکر بازم

از اونجایی که خیلی ناراحت بودم از محل کار قبلی همکارم یه حرفی زد که جالب بود برام

بهم گفت اون که یه شغل بوده خیلی ها رو میبینی که اشتباهات خانمان سوز دارن مثلا طرف ازدواج کرده با یه بچه بعد طلاق گرفته.

ببینید چه قدر اذیت شدم

انقدر تو محل کار قبل اذیت شدم که هر جا میرم درباره اش صحبت میکنم چه تو این محل کار چه وبلاگ چه هر جای دیگه:)

چرا اسرائیل نزدش واقعا؟

توجه به نعمت ها

آدمی که مشغول زندگی خودش و نعمت های زندگیش باشه اصلا به دیگران میپردازه؟

تفاوت

تو اون تیمارستان وقتی نماز میخوندم یه همکار داشتم که میومد پشت سر من و مسخره ام می‌کرد ولی اینجا وقتی میبینن در حال نمازم یه احترامی میذارن که عه سر نمازی باشه بعدا

خوشبو باشیم

هر روز صبح که میخوام برم سر کار میرم کنار عطرهام و یکی از سه عطر رو انتخاب می‌کنم و به خودم میزنم تا در طول روز خوشبو باشم.

ساوج دیور که رو به اتمامه

عطری که فکر میکنم بلک اوپیوم باشه 

و در نهایت اینوکتوس

عطر زدن و خوشبو بودن برام حس خوشایندی داره