خیلی وقته میخوام برم خودمو بیمه کنم هی عقب میندازم
ای امان از دست اهمالکاری:)
- ۱ نظر
- ۲۳ ارديبهشت ۰۲ ، ۱۰:۳۹
خیلی وقته میخوام برم خودمو بیمه کنم هی عقب میندازم
ای امان از دست اهمالکاری:)
تو محل کارم خیلی از اوقات شوخی های حال به هم زنی انجام میدن و من موندم حال خودشون بد نمیشه آدم دلش میخواد بالا بیاره
از وقتی مافیا ریختم رو گوشیم بهش معتاد شدم بدجور دیشب تا ساعت 2 بیدار بودم داشتم بازی میکردم
جنبه ندارید بازی نریزید رو گوشیتون
یکی از دغدغههای بزرگ ذهنیم اینه که چه جوری میتونم امید رو تو خودم تقویت کنم؟
به قول معروف امید چیز خوبیه و شاید بهترین چیزهاست و چیزهای خوب هیچ وقت نمیمیرند.
امروز یه توئیت میخوندم که طرف در پاسخ فرد دیگری که نوشته بود ما رو به خاطر پوشش چادر به جمهوری اسلامی نچسبونید گفته بود همین که میتونی چادر سرت کنی از صدقه سر جمهوری اسلامیه و الا اگه جمهوری اسلامی نبود لباس زیرتم از تنت درمیاوردن چه برسه به اینکه بذارن چادر سرت باشه
1.یه منشی داریم که دنبال گیر دادنه امروز اومدم ناهار بخورم میگه از فردا سر میز خودت غذا میخوری من تو آشپزخونه که داغ میکنم همونجا هم میخورم ضمن اینکه اصلا این چیزها جزء وظایف یک منشی نیست ولی خب میخواد گیر بده دیگه دلیل اینکه اینجا نوشتمش هم اینه که نگفتنش درونم رو سیاه نکنه
2.اخیرا خواب های عجیبی میبینم دیشب خواب میدیدم برده بودنم وزارت اطلاعات:)))) چرا حالا:)))) من اصلا تو قضایای اخیر اگه موضعی هم گرفتم در موضع دفاع از نظام بوده.
3.اینجا رو هم ببینید